«نمایش ترومن» یک شاهکار کمدی-درام است که در آن زندگی شخصی به نام «ترومن» بدون اطلاع وی، به صورت ۲۴ ساعته از شبکه تلویزیونی برای میلیونها نفر در سراسر جهان در حال پخش است. ترومن، در یک استودیو متولد شده و بی آنکه بداند، با اشخاصی زندگی میکند که همه بازیگران نمایش هستند. زندگی وی با سناریوهای تعیین شده پیش میرود و نمایش طوری مدیریت میشود که ترومن، خواسته یا ناخواسته طبق آنها عمل میکند. هنوز متوجه ارتباط این فیلم با بحث «تجربه کاربر» نشدهاید؟ در ادامه با من همراه باشید. ادامه خواندن “نقطه تماسهای قبل از «نمایش ترومن» سوتفاهم بود”
«نقشه سفر کاربری» که فرانک آندروود ساخت
«فرانک آندروود» کسی بود که فهمید برای رییس جمهور شدن نیاز به رای مردم ندارد و یک «برنامه دقیق و حسابشده» میتواند او را به خواستههایش برساند. برنامهای که در آن شناختن سیاستمداران، رسانهها و مردم نقش اساسی داشت. شناخت آنچه انجام میدهند، فکر میکنند و احساساتی که در وجودشان است. فرانک با مدیریت این عناصر اساسی و استفاده از آنها به نفع خود در راهی که برنامهریزی کرده بود، نهایتا رییس جمهور شد. اگر از اسپویلی که صورت گرفت ناراحت نیستید، پیشنهاد میکنم در ادامه بخوانید که چطور ما میتوانیم با همین روش، محصولمان را بهتر مدیریت و بهینه کنیم. ادامه خواندن “«نقشه سفر کاربری» که فرانک آندروود ساخت”
پرسونا نساز! میسازی هم 10 دقیقهای بساز
نزدیک لانچ محصول است و همه تیم، چشم به راه بالا آمدن آن هستند. انگشت مدیر فنی روی دکمه کیبورد و عرق سرد بر پیشانی مدیر محصول روان است. انگشت لرزان به سمت دکمه میرود ناگهان شما جفت پا روی میز میپرید و بانگ بر میآورید که صبر کنید!! من هنوز مشخص نکردم که “کامبیز مقدم که عادت داره محصولات مورد نظرش رو آنلاین بخره و با کارت بانکی پدرش پرداخت میکنه، حوصله خرید و گشت و گذار در بازار رو نداره” از چه رنگی خوشش میاد!! در بهترین حالت اگر آسیب جسمی به شما نزنند، از کار بیکار میشوید! ادامه خواندن “پرسونا نساز! میسازی هم 10 دقیقهای بساز”
اندر حکایت «پرسونای کاربری» و «پرسونای مارکتینگ»
وقتی اولین پرسوناهای خود را ساختم، خوشحال بودم و سرمست از این موفقیت بزرگ! یک حسی شبیه شکست دادن «مانتین» توسط «پرنس اوبرین»! خیلی شاد، پرسوناها را پرینت گرفتم و به دیوار چسباندم. اما خوب، دیری نپایید که علامت سوالهای زیادی بوجود آمد. عجیب بود، من طبق دستورالعملها پیش رفته بودم اما پرسونای من هیچ کاربردی در فرآیندهای بعدی تجربه کاربری نداشت. خوشبختانه پیش از اینکه مدیر پروژه، من رو به سرنوشت « پرنس اوبرین» دچار کند، متوجه اشتباه شدم. ادامه خواندن “اندر حکایت «پرسونای کاربری» و «پرسونای مارکتینگ»”
پرسونا بسازید؛ «والتر وایت» هم با پرسونا شروع کرد!
جسی روی تخت بیمارستان افتاده بود و والتر در فکر انتقام و پس گرفتن پول از دست رفته … از اسکینی پیت پرسید: «در مورد توکو بهم بگو … هر چی میدونی رو بگو!». والتر اطلاعات نیاز داشت تا با شناخت کامل با طرف مقابل روبرو شود … این همان نقصی است که در کسب و کارهای ما وجود دارد. وقتی دقیقا نمیدانیم که کاربر ما کیست و چه رفتاری دارد، چطور میتوانیم برای وی محصولی آماده کنیم و توقع داشته باشیم از آن استفاده کند؟ در نهایت والتر به هدفش رسید … شما هم اگر میخواهید حساب شده عمل کنید، ادامه مطلب را از دست ندهید. ادامه خواندن “پرسونا بسازید؛ «والتر وایت» هم با پرسونا شروع کرد!”
«طراحی کاربر محور» را از «دنیای غرب» یاد بگیریم
«خوب طراحی کاربر محور یعنی اینکه ما همیشه به فکر کاربر باشیم، دوستش داشته باشیم و براش محصول رو طراحی کنیم» در حقیقت این نگاه به «طراحی کاربر محور»، حتی به مراتب از نگاه ترامپ به سیاست خارجی آمریکا هم سطحیتر است. با شعارهای قشنگ، نمیتوان محصولی کاربر محور تولید کرد. پشت هر عبارت، مجموعهای از تکنیکها نهفته است که آن را از «شعار» به «عمل» تبدیل میکند. چیزی که در سریال «دنیای غرب» به خوبی لمس میشود. ادامه خواندن “«طراحی کاربر محور» را از «دنیای غرب» یاد بگیریم”
طراح اشتباهی به روایت اینفوگرافیک
در مطلب قبل، در مورد «طراح اشتباهی» نوشتم. طراحی که به هر دلیلی در سر جای خود نیست و وظایفی را بر عهده میگیرد که در آنها تخصص ندارد. در این اینفوگرافیک با ذکر مثال در نرم افزار اسنپ، نقش هر طراح را شرح دادهام و خروجیهای هرکدام و اینکه از چه ابزار و نرم افزاری استفاده میکنند را ذکر کردهام. دعوت میکنم در ادامه مطلب از این اینفوگرافیک دیدن فرمایید. ادامه خواندن “طراح اشتباهی به روایت اینفوگرافیک”
من طراح هستم … ولی اشتباهی بودم!
خیلی از ما طراحان مثل «مرد هزار چهره» راه را اشتباه میرویم، گاه از سر ناچاری تن به اشتباه کارفرما و توقعات بی موردش میدهیم و گاه، شیطنت و زیاده خواهی خودمان است که برای گرفتن پروژه، ادعای «طراح همه فن حریف بودن» میکنیم. همه اینها زاییده رابطه غیرحرفهای طراحان و کارآفرینان است. پس بهتر است قبل از اینکه به «من اشتباهی بودم» اعتراف کنیم، بدانیم دقیقا جایگاه و تخصص ما چیست و در چه زمینههایی توانایی داریم. ادامه خواندن “من طراح هستم … ولی اشتباهی بودم!”
«کاربر رایان» را نجات دهید تا «تجارتتان» نجات یابد
زماني که به جان ميلر (تام هنکس) دستور داده ميشود براي نجات سربازي به اسم «رايان» در دل دشمن پيشروي کند، داستان بزرگي شروع ميشود. گروهي که عمليات نجات را انجام ميدهند، يک هدف دارند: «نجارت سرباز رايان». اما در پايان، علاوه بر نجات وي، دستاوردي بزرگ را رقم ميزنند و دشمن را در منطقهاي استراتژيک متوقف ميکنند. ادامه خواندن “«کاربر رایان» را نجات دهید تا «تجارتتان» نجات یابد”